137 ❤ ستاره137 باران
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
سلام باران ، خسته نباشی ....

 ساعت 4 رسیدم خونه تا همین ۵  دقیقه قبل داشتم با داداشم بحث میکردم ...

دعوا کردیم اساسی .....

سرم خیلی درد گرفته ... از خونه رفت بیرون ... من و موندم و خونه خالی ...

بابا و مامان رفتم سر زمین کشاورزیمون ....

داداشمم رفت اونجا ...

دلم میخواد گریه کنم ....

تمام خونه رو بهم ریخته ... برم اتاقها را مرتب کنم ... یه چیزی برای عصرونه مامان و بابا درست کنم .

دلم میخواد سرم رو بکوبم به دیوار بس که نارحتم الان ....

-------------------

تو هم خسته نباشی باران

توی خونه ها بسیار طبیعی هست دعواهای خواهر و برادری...خیلی عادی هست جر و بحث ها

بنابراین فکر نکن فقط خونه شما هست! اصلا و ابدا همه جا هست

قدر زحمات پدر و مادرت را بدون( من خوشم از کشاورزی می یاد اما گاهی تنبلیم می یاد)

آخه با دیوار بیچاره چکار داری می خوایی سر انسان را هم بهش بکوبی

آخه این دیوار بی زبان از دست آدمها چکار کنه ستاره!

از شوخی گذشته داداشته دیگه چه می شه کرد شیرینی زندگی به شیطنتها و دعواهای خونه هست باور کن.





:: بازدید از این مطلب : 529
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 11 خرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست