سلاممممم . . . چطورین؟ من که خیلی خوبمالان میدونم که شماها هم خیلی خوبین چونم من بعد از این همه مدت اومدمکلی چیز میز دارم برات تعریف کنمفقط خدا بهتون صبر بده که باید بشینین حرفای منو تحمل کنینخب بزارین براتون تعریف کنم حالاچند روز پیشا تا ساعت ۸ تفریحی مدرسه موندیم و قرار بود تو همون مدرسه جوجه کباب درست کنیم بخوریم . . . منم خودم شدم آشپز همچین جوجه درست کردم که همه دهنشون باز مونده بودخب بالاخره من خودم یه پا آشپزماحالا بعد از این که جوجه ها آماده شد نشستیم کف زمین ظرف غذارو گذاشتیم جلومون شروع کردیم به خوردنمنم نه اینکه کمی تا قسمتی کثافتم کلا توی مدرسه با دست غذا خوردنو ترجیح میدمالبته دستامو میشورما . . . حالا داشتیم غذا میخوردیم که زهرا برگشت به من گفت المیرا تو اصلا تو خونته کثافت کاریباو دیگه همه این قضیه دیوونه بازیایه منو فهمیدناون شب اینقده خوش گزشت که خدا میدونه
حالا بگزریم . . .
پنج شنبه که روز آخر مدرسه ها بود خیلی خوش گذشتسر کلاس شیمی معلممون داشت درس میداد یه دفعه همه زدیم زیر آواز شعر بارون بارون بارون هی دسته بده دسم ..... اینو خوندیمجالب اینجا بود که معلممون هیچی بهمون نگفت تازه کلی هم خندید به خدا اگه روز آخر نبود هممون جر میداد
آقا به ما برای عید یه عالمه تکلیف دادنمنم چون میخوام ۱۴روز برم مسافرت قرار بود این چند روز بشینم انجام بدم همشو ولی دریغ از یه کلمه نوشتنحالا موندم تو یه روز چجوری بنویسم این همه تکلیفو؟!!!مهم نیست حالا باید یه خاکی به سرم بریزم دیگه
شماها اتاق تکونی کردین آیا؟اتاق من که اینقده کثیف بود کـــــــــــــــه خدا میدونهمامانمم هی ۲هفتس میگه پاشو اتقتو تمیز کن منم هی میگم باشه ولی انگار نه انگارولی خب بالاخره امروز پاشدم اتاقمو تمیز کردموای نمیدونین چقد تمیز شد . . . به جاش پوستم کنده شدآخه هر کدوم از لباسام یه طرف . . . شالا و مانتوهام یه طرف . . . کتابام یه دسته رو زمین یه دسته رو میز . . . پلی کپی هام توی کشو چمالیده شده بودن و . . . دیگه سرویس شدم به خدایعنی تمیز کردن کار خیلی مزخرفیه
آقا معلم شیمی ما برداشته برنامه ریزی کرده توی عید ۷روز یک ساعت و نیم درس بخونیم از اونور معلم فیزیکمون برنامه ریزی کرده دوباره ۱۰ ساعت درس بخونیمهمه ی معلما از همین برنامه ریزیای مزخرف انجام دادن و منم به همشون از همینجا میگم که باشه بشینین تا من تو عید درس بخونم
من دیگه حوصله تعریف کردن ندارم . . .
بچه ها دیگه ۲روز بیشتر تا عید نمونده برای من سال ۹۰ بدترین سال زندگیم بود ولی امیدوارم که برای شما بهترین سال زندگیتون بوده باشهآرزو میکنم که سال ۹۱ هم از سال ۹۰ براتو خیلی خیلی بهتر باشه و همچنین امیدوارم که برای منم سال خوبی بشهسر سفره ی هفت سین یاد من باشین و بدنین که یه دیوونه هم به یاد شماستمن تو عید تهران نیستم و به احتمال زیاد نمیتونم بیام نت به خاطر همین از همین جا پیشاپیش عیدو به همتون تبریک میگم و خیلی دوستون دارممیخوام از همه ی دوستام تشکر کنم که پیشم بودین و تنهام نزاشتین(جو سخنرانی گرفته منو الان) ولی واقعا از دریا و سما و سودا و مریم و یاسی و سیندرلا و ... خیلی خیلی ممنونم
بچه ها حتما دعام کنید و از همه مهم تر دعا کنید خدا به عشق من تو سال جدید یه عقل درست حسابی عنایت کنهمیدوستمتون و تا بعد عید اگر زنده بودم ازتون خداحافظی میکنم
تفلـــــد عید شما مبارکـــــــــ دست دست دستا شلهعید شما مبارکـــــ عید خودمـــــــ مبارکـــــــ عید همه مبارکـــــــ هو هو بیا وسطــــــ دست بزنین و شادی کنین عید اومده دوبارهدست دست . . . بزارین براتون رقص شیشه هم بیام حال کنین عید اومده و عید اومدهلا لا لا تفلد عیــــــد شما مبارکـــــــ هو هو ها ها هی خب چیزایی که گفتم یادتون نره
سال ۹۰ هم تموم شد و من هنوز دیوانه باقی هستمحالا همگی بگین سیب و نیشاتونو باز کنین و . . . یک دو سهاینم آخرین عکس امسال از من و شما برین شاد باشین که بهتون افتخار دادم باهاتون عکس بندازماینم عیدی شما از طرف منشاد و خوشحال باشید . . . به امید دیادر در سال جدید