دستم نمی رسد
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

دستم نمی رسد که تو را دست چین کنم،

این شاخه هم که خر شده سر خم نمی کند

وقتی گل انار لبت قسمت من است ،

 پائیز از علاقه ی من کم نمی کند 

یک سیب سرخ،سهم پدر بود و نصف کرد

 دادش به توکه نصف کنی با من و...چه بد!

حواٌ شدم که مال تو باشم ، ولی خدا

 من را شریک بچه ی آدم نمی کند

برفم که ذره ذره مرا ذوب میکنی

 در آخرین سپیده دم قلٌه ی نگاه

هر کس که گر گرفته در آغوش گرم تو 

دیگر توجهی به جهنٌم نمی کند

از شعر دم نزن! تو که شاعر نمی شوی!

 خامم که عاشقت شده ام، نه؟! بگو بله!

از او که پای خوب و بدت ایستاده است

 جز دل چه خواستی که فراهم نمی کند؟

بی زحمت چمن به تو آورده ام پناه ،

 اسبی که رام عشق تو شد رم نمی کند





:: بازدید از این مطلب : 279
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 5 تير 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست