به نام خالق اشک ...
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

یه سال دیگه بدون تو تموم شد 

و یه سال دیگه بدون تو شروع  ...

حالا  باز منمو این سال جدید و ، بدون تو بودن ها


میخوام تا ته این بازی رو برم

خسته شدن تو کارم نیست ...

پیش خودت فکر نکن که فاصله و دوریت سردی میاره

چون واسه من ، تنها چیزی که میاد فقط دلتنگیه

 خیلی وقت ها دلتنگ میشم، دلتنگ تر از همه دلتنگی ها

یه جا میشینم و ...

شروع می کنم به شمردن حسرت هام

خاطره هام ، دوست داشتن هام ...

 بی اختیار چشمام پر از اشک میشه

آخه دیگه اختیار اشک هامو هم ندارم

معمولا اینجور موقع ها میگن به خاطر حساسیت فصلیه

آره ، راست میگن !

اما با این تفاوت که من فقط به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم نه چیز دیگه ایی

 توی نگاهت واسه خودم یه کلبه می سازم

تا وقتی تنهایی با خودت نگی :

 از دل برود هر آنکه از دیده برفت !

نگران قول و قرارهامون هم نیستم

چون خیالم راحته ازشون ، جاشون امنه

                                                           زیر پاهای تو  ...








:: بازدید از این مطلب : 343
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 17 تير 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست