بسم رب الحسین (ع)
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

میرم یه جای دور و خلوت میشینم روی یه بلندی

غرق میشم توی خاطراتم

خاطراتی که اندازه یه دفتر   n برگه

نسیم سردی به صورتم میزنه 

می پیچه لابه لای دفتر خاطراتم

ورق میخوره

یادم میاره روزای شیرین رو

 روزای پر از عشق و دوست داشتنم رو ....


 

نمی دونم چرا واژه هام خیس شده

 مثل هوای این روزا

با کوله باری از خاطرات 

                     توی کوچه پس کوچه های احساسم قدم میزنم

گم میشم توی خاطراتم

                تا شاید 

                     از لحظه های دلتنگی و بی قراری گذر کنم ....



بازم محرم اومد و اشک هاش برای حسین (ع) 

بازم محرم اومد و ناله هاش برای زینب (س)

بازم محرم اومد و دلتنگی هاش برای رقیه (س)

بازم محرم اومد و دل شکستگی هاش برای عباس (ع)

دهه اول محرم که می شه بغض عجیبی روی سینه ام سنگینی می کنه

خدارو شکر که می تونم امسال هم نوکریشون رو کنم

هرجا سیم دلتون وصل شد 

یادتون باشه

این رهگذر بی نام ونشون محتاج دعاتونه .....









:: بازدید از این مطلب : 322
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 17 تير 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست