نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

از روز رفتنت همه بهم میگن چیزی نشده چیزی از دست ندادی غصه نداره....هیچکی هیچوقت نفهمید تو دله من چی گذشت.هیچکی نفهمید چه زجری کشیدم برای فراموش کردنت.هیچکی حاضر نشد 1ثانیه هم خودشو جای من بذاره.هرروز که از ندیدنت میگذشت جای خالیت خودشو بیشتر به رخ من می کشید.نه جای خالیه نبودنت.نه.منتای بقییه .تیکه انداختنه همونایی که بهم میگفتن هیچی عوض نشده.نه همه چی عوض شده بود هر وقت ناراحت بودم و توفکرفرو میرفتم میگفتن خوشحال باش که زود متوجه اشتباهت شدی الان زندگیت بهتره.هر وقت  خواستم شاد باشم و زندگی از نوو بسازم بهم میگفتن یادت رفت چه جوری با اشتباهت با آبروی ما بازی کردی چه زود فراموش میکنی...زندگی با تو برام ثانیه به ثانیش زجرآور بود.لحظه هایی که شریک زندگیت بودم مثلا فقط با دعواوگریه گذشت.از وقتی رفتی هم هر ثانیه برام عذاب بود . نگاه های معناداروخار کننده ی بقییه ..بودن و نبودنت برام جز اشک چیزی نداشت.اما کاش هیچوقت توزندگیم نمیومدی.خستم....از همه چی





:: بازدید از این مطلب : 354
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 27 تير 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست