تنهایی
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
کسي ديگر نمي کوبد در اين خانه متروک را

کسي ديگر نمي پرسد چرا تنهاي تنهايم

و من چون شمع ميسوزم و ديگر هيچ از من نمي ماند

و من گريان و نالانم
من تنهاي تنهايم

درون کلبه خاموش خويش اما

کسي حال من غمگين نمي پرسد

و من دريا يي پر اشکم که طوفاني به دل دارم

درون سينه پر جوش خويش اما

کسي حال من تنها نمي پرسد

و من چون تک درخت زرد پاييزم

که هر دم با نسيمي مي شود برگي جدا از من

و ديگر هيچ از من نمي ماند

و من تنهاي تنهايم

خوشا تنهايي که بي وفا نيست
و هميشه منتظر ما هست




:: بازدید از این مطلب : 385
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست