دکتر علي شريعتي
انسانها را به چهار دسته تقسيم کرده است
1) آناني که وقتي هستند هستند وقتي که نيستندهم نيستند عمده آدمها. حضورشان مبتني به فيزيک است. تنهابا لمس ابعاد جسماني آنهاست که قابل فهم ميشوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمي دارند
2) آناني که وقتي هستند نيستند وقتي که نيستند هم نيستند مردگاني متحرک در جهان. خود فروختگاني که هويتشان را به ازاي چيزي فاني واگذاشتهاند. بي شخصيتاند و بي اعتبارهرگز به چشم نميآيند. مرده و زندهاشان يکي است
3) آناني که وقتي هستند هستند وقتي که نيستندهم هستندآدمهاي معتبر و با شخصيت. کساني که در بودنشان سرشار از حضورند و درنبودنشان هم تاثيرشان را مي گذارند. کساني که هماره به خاطر ما ميمانند قائليم دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائلیم۰
4) آناني که وقتي هستند نيستند وقتي که نيستند هستند شگفت انگيز ترين آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نميتوانيم حضورشان را دريابيم.
و اما وقتي که از پيش ماميروند نرم نرم آهسته آهسته درک ميکنيم. بازميشناسيم. مي فهميم که آنان چه بودند. چه مي گفتند وچه مي خواستند. ما هميشه عاشق اين آدمها هستيم. هزار حرف داريم برايشان اما وقتي دربرابرشان قرارميگيريم قفل برزبانمان ميزنند. اختيار از ما سلب ميشود. سکوت ميکنيم و غرقه درحضور آنان مست ميشويم و درست درزماني که ميروند يادمان مي آيد که چه حرفهاداشتيم ونگفتيم. شايد تعداد اينها درزندگي هرکدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد....
وما باید بیندیشیم که کجا ودرچه دسته ای قرارداریم.
:: بازدید از این مطلب : 577
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0