نمي دونم چرا امروز صب به ياد امام حسين ص افتادم. گفتم يك يادداشت به نقل از آيت الله اراكي بزارم، هر كي خوند و استفاده كرد، دعا براي ظهور آقا يادش نره
آيتالله اراكي كتاب آخرين گفتارها مي فرمايد:
شبي خواب اميركبير را ديدم، جايگاهي متفاوت و رفيع داشت.
پرسيدم:
چون شهيدي و مظلوم كشته شدي اين مرتبت نصيبت گرديد؟
با لبخند گفت:
خير!
سؤال كردم چون چندين فرقه ضاله را نابود كردي؟
گفت:
نه.
با تعجب پرسيدم:
پس راز اين مقام چيست؟
جواب داد:
هديه مولايم حسين است!
گفتم چطور؟
با اشك گفت:
آنگاه كه رگ دو دستم را در حمام فين كاشان زدند؛ چون خون از بدنم
ميرفت تشنگي بر من غلبه كرد سر چرخاندم تا بگويم قدري آبم دهيد؛ ناگهان به
خود گفتم:
ميرزا تقي خان! 2 تا رگ بريدند اين همه تشنگي! پس چه كشيد پسر فاطمه؟
او كه از سر تا به پايش زخم شمشير و نيزه و تير بود! از عطش حسين حيا كردم ،
لب به آب خواستن باز نكردم و اشك در ديدگانم جمع شد ...
آن لحظه كه صورتم بر خاك گذاشتند امام حسين آمد و گفت:
به ياد تشنگي ما ادب كردي و اشك ريختي؛ آب ننوشيدي اين هديه ما در برزخ، باشد تا در قيامت جبران كنيم.
منبع: